به گزارش پیام آوران معدن و فولاد: در لحظه هایی که برق دریافتی از شبکه به مرز تقریباً هیچ میرسد و گاز در حدی محدود میشود که حتی روشن ماندن کورهها را تهدید میکند، سکوت بر بسیاری از خطوط تولید کشور حاکم میشود. اما درست در دل همین سکوت، صدایی آرام، اما پیوسته از قلبِ پایتخت فولاد ایران؛ اصفهان شنیده میشود؛ صدای چرخهایی که هنوز بر مدار تولید و استقامت میچرخند، صدای کارخانهای که هنوز تنفس میکند، و روایتی که میگوید:میتوان روشن ماند، حتی در روزهای تاریک.
این روشن ماندن حاصل شانس یا تصادف نبود؛ ریشه در سالها آیندهنگری، سرمایهگذاری زیرساختی و جسارت برای ساختن راهی تازه داشت. فولاد مبارکه زمانی تصمیم گرفت نیروگاه سیکل ترکیبی ۹۱۴ مگاواتی بسازد که کمتر کسی چنین افق دوری را ضروری میدید. بعدها نیروگاه خورشیدی ۶۰۰ مگاواتی و طرح بادی سنگان نیز به این زنجیره افزوده شد؛ نه به عنوان پروژههایی صرفاً صنعتی، بلکه به عنوان بیانیه ای روشن؛ منتظر شبکه نمی مانیم؛ انرژی آینده مان را خودمان تامین میکنیم. نتیجه آن شد که در روزهایی که بسیاری از صنایع کاهش تولید یا توقف کامل را تجربه کردند، فولاد مبارکه نه تنها چراغ تولید را خاموش نکرد، بلکه رکوردهای تازهای در تولید فولاد ثبت کرد.
ارزش این روایت زمانی بیشتر آشکار میشود که آن را کنار برخی صنایع دیگر بگذاریم؛ صنایعی که همچنان در بند الگوهای قدیمیاند. صنعت سیمان یکی از نمونههای بارز است؛ صنعتی که ۱۵ درصد از کل مصرف انرژی صنایع ایران را میبلعد و بیش از ۶۰ درصد هزینه نهایی محصولش به انرژی وابسته است. مصرف برق صنعت سیمان در ایران برای هر تن حدود ۱۲۰ کیلووات ساعت است؛ در حالی که سقف جهانی ۷۳ کیلووات ساعت است.
این فاصله ۶۴ درصدی نشان میدهد که نه مشکل تکنولوژی وجود دارد و نه مشکل امکان پذیری؛ مشکل در انتخاب است، در تأخیر مزمن برای گذار به مدیریت انرژی. وقتی سالانه بیش از سه میلیارد کیلووات ساعت انرژی در همین یک صنعت هدر میرود، روشن است که بحران انرژی تنها رُخ دادی بیرونی نیست، بلکه نتیجه عادتهایی ست، که هنوز تغییر نکردهاند.
در این بین، فولاد مبارکه صرفاً کم مصرف تر نیست؛ بلکه در مسیر دیگری حرکت میکند؛ مسیر خودتأمینی، انرژی پاک و مدیریت هوشمند منابع. همین نگاه آیندهنگر را میتوان در مدیریت آب نیز دید؛ جایی که فولاد مبارکه توانسته مصرف آب را برای هر کیلوگرم فولاد به ۲.۲ مترمکعب برساند؛ عددی کمتر از نصف استاندارد جهانی که حدود ۵ مترمکعب است.
بیش از نیمی از آب مصرفی این شرکت از پساب تصفیه شده شهرها و صنایع تأمین میشود و پروژههای بزرگ بازچرخانی و مشارکت در طرح انتقال آب از دریای عمان، این وابستگی به منابع آب شیرین همچون زایندهرود را تا مرز صفر شدن پیش برده است. در شرایطی که بسیاری از صنایع همچنان مستقیم از رودخانهها و سُفرههای زیرزمینی آب برداشت میکنند، فولاد مبارکه از مصرفکننده منابع به حامی منابع تبدیل شده است.
مقایسه با صنعت پتروشیمی نیز وجه دیگری از این روایت را آشکار میکند. پتروشیمیها با وجود تلاشهایی برای کاهش مصرف انرژی، همچنان متکی بر شبکه برق و گاز سراسری هستند و در زمان بحران، اُفت تولید برایشان گریز ناپذیر است. فناوری بازچرخانی آب نیز در این صنعت به گستردگی فولاد مبارکه به کار گرفته نشده و بسیاری از واحدها همچنان نیازمند آب خاماند.
همین تفاوت هاست که باعث شده فولاد مبارکه حتی در شرایط تأمین ۵۰ درصدی برق و ۳۰ درصدی گاز نیز به تولید پایدار ادامه دهد؛ در حالی که بسیاری از واحدهای پتروشیمی و صنایع مشابه ناچار به توقف یا کاهش شدید تولید میشوند. اما داستان فولاد مبارکه تنها روایت پایداری نیست؛ روایت چگونه بهتر شدن است. این پیشران صنعتی در میانهی محدودیت ها نه تنها تولید را حفظ کرده، بلکه کیفیت و بهرهوری را ارتقا داده و همزمان قدم در مسیر جهانی فولاد سبز گذاشته است.
استفاده از انرژی های تجدیدپذیر، کاهش مصرف انرژی، بازیافت پساب و کاهش وابستگی به منابع طبیعی، فولاد مبارکه را در جایگاهی قرار داده که نه فقط در ایران، بلکه در مقیاس جهانی نیز با معیارهای پایداری همجهت شده است. سهم ۳۴ درصدی این شرکت از تولید فولاد کشور و سهم ۶ درصدی آن از GDP ایران تنها بخشی از اهمیت آن را نشان میدهد. ارزش اصلی در جهان بینی پشت این اعداد نهفته است؛ جهانی که بحران را پایان نمیبیند، بلکه نقطه آغاز میپندارد. جهانی که میگوید اگر مدیریت علمی باشد و اگر جسارت تصمیم گیری وجود داشته باشد، میتوان در دل تاریکی، چراغی افروخت که نه تنها مسیر خود بلکه مسیر دیگران را نیز روشن کند.
این روایت در نهایت میخواهد به حقیقتی ساده اشاره کند؛ بحران همیشه ویرانگر نیست؛ گاهی آغاز نوعی تولد است. فولاد مبارکه نشان داده است که میتوان در سختترین شرایط، روشن ماند و راهی تازه گشود. این پیام تنها برای صنعت فولاد یا یک کارخانه نیست؛ پیامی است برای تمام صنایع ایران؛ آینده از آن کسانی است که بحران را میفهمند، آن را مهار میکنند و از دل آن فرصت میسازند. چراغ تولید را اگرچه کم نور و دشوار، اما میتوان با اتکا به توان متخصصان داخلی و اتخاذ تصمیم گیری درست مدیران صنعتی در بحرانها و ورود به سرمایهگذاری در زیر ساختها روشن نگه داشت؛ چرا که چراغهای کوچک در فردا؛ آیندهی تولید پایدار کشور را رقم میزنند.
ابتکار