به گزارش پیام آوران معدن و فولاد: صنعت فولاد ایران ، در میان تمامی صنایع مادر، ستون فقرات اقتصاد غیرنفتی کشور به شمار میرود. سهم بالای این صنعت در اشتغال زایی، صادرات، درآمدهای ارزی و رشد تولید ناخالص داخلی، بر کسی پوشیده نیست. در این میان، فولاد خوزستان بهعنوان بزرگ ترین عرضهکننده شمش صادراتی و دومین تولیدکننده فولاد کشور، نقشی کلیدی در زنجیره ارزش دارد. اما این بازیگر مهم اکنون در چنبرهی بحران انرژی، نهفقط سودآوری که نفس توسعه را از دست داده است.
فولاد خوزستان؛ از مزیت تا مخاطره
مزیتهای رقابتی فولاد خوزستان، نزدیکی به بازارهای صادراتی، دسترسی به آبهای آزاد، نیروی انسانی متخصص و ظرفیت بالای تولید، تا چند سال پیش این شرکت را به نماد تاب آوری در صنعت فولاد ایران تبدیل کرده بود. اما امروز، همین شرکت با کاهش معنادار تولید و تعطیلی بخشی از ظرفیت خود بهدلیل بحران انرژی، به نماد هشدار تبدیل شده است.چرا باید کارخانههای فولادسازی، کمتر از ظرفیت واقعی خود تولید کنند؟ چرا خطوط تولیدی که میلیاردها تومان برایشان سرمایهگذاری شده، بهدلیل کمبود انرژی بلااستفاده بمانند؟
هنر صنعتگر در شرایط مطلوب آن است که حتی بیش از ظرفیت اسمی تولید کند، نه آنکه زیر ظرفیت و با نااطمینانی فعالیت داشته باشد. این یعنی سقوط در بهرهوری ملی. فولاد در جهان، صنعتی راهبردی با جایگاهی محوری در اقتصاد کشورهاست. ایران نیز با رتبه دهم جهانی در تولید فولاد، تجربهای ارزشمند در این صنعت دارد؛ اما بحران انرژی، بهویژه برق، این جایگاه را تهدید میکند.
از تابآوری تا بحران
تابآوری در ادبیات صنعتی به معنای مقاومت در برابر بحرانها و حفظ تداوم عملکرد است. اما صنعت فولاد ایران، به ویژه فولاد خوزستان، از این مرحله عبور کرده و وارد فاز بحران ساختاری شده است. بر اساس گزارشها، صنعت فولاد ایران طی سالهای ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۳، بیش از ۱۴ میلیارد دلار به دلیل محدودیت های انرژی زیان دیده و تنها در سال ۱۴۰۳، ارزش تولید از دست رفته بیش از ۵.۵ میلیارد دلار برآورد شده است. دبیر انجمن تولیدکنندگان فولاد ایران اعلام کرده: خسارت ۹ ماهه امسال، بیش از ۱۰۰ هزار میلیارد تومان بوده است. سهم فولاد خوزستان از این زیان، در چهار سال گذشته به ۶۰ هزار میلیارد تومان رسیده است. آیا اینها نشانه بحران نیست؟
هشدارهایی که شنیده نشد
امین ابراهیمی مدیرعامل فولاد خوزستان، بارها نسبت به افت تابآوری صنعت فولاد هشدار داده است. او صراحتاً اعلام کرده بدون گاز ارزان، تولید فولاد در ایران صرفه اقتصادی ندارد. او از بین رفتن مزیتهای نسبی تولید فولاد در ایران (یعنی انرژی ارزان و دسترسی به مواد اولیه) بهعنوان عامل اصلی بحران یاد کرده است. هشدارهایی درباره کاهش ۶۰ هزار میلیارد تومانی سود شرکت های فولادی بورسی، نه مبالغه بلکه بازتاب واقعیتی است که صنعت را به سمت سراشیبی میکشاند.
بر اساس توافق میان وزارت نیرو و وزارت صمت، شرکتهای فولادی به احداث نیروگاه های خودتامین هدایت شدهاند. اما آیا ساخت نیروگاه، وظیفه بنگاه صنعتی است؟ یا دولت که مسئول تامین زیرساخت است؟ ابراهیمی بهدرستی این راهکار را «مسیر ناچاری» توصیف کرده است. بدتر آنکه حتی برق تولیدشده در این نیروگاهها هم در زمان پیک توسط شبکه ملی مصادره میشود و اولویت با مصارف خانگی است.
شکست سیاستهای محدودکننده انرژی صنعت فولاد
چهار سال است که با ابزار محدودیت انرژی، به جنگ ناترازی رفتهاند. اما نتیجه چه بوده؟ خاموشی در شهرها در تابستان ۱۴۰۴ نشان میدهد این سیاست نهتنها موثر نبوده، بلکه مساله را عمیقتر کرده است. سهم عمده محدودیتها به دوش صنعت افتاده؛ اما ناترازی باقی مانده است. ادامه این مسیر به معنای تبدیل بحران انرژی به بحران اقتصادی، اشتغال و اجتماعی است. نمیتوان با تکرار نسخههای شکستخورده، انتظار درمان داشت.
اصلاح مصرف، نه خاموشی صنعت
خاموش کردن کلید کارخانه سادهترین، اما پرهزینهترین تصمیم ممکن است.محدودیت انرژی باید آخرین گزینه و در شرایط اضطرار باشد، نه سیاستی دائمی. اصلاح الگوی مصرف عمومی، باید به یک اولویت ملی تبدیل شود و با پایش مستمر نتایج همراه باشد.
صنعت فولاد ایران با همه ظرفیتهایش، میتواند یکی از ارکان توسعه کشور باشد. اما بدون برنامهریزی دقیق، سرمایهگذاری در منابع انرژی پایدار، و تعامل واقعی میان دولت و صنعت، این ظرفیت به تهدید بدل خواهد شد. اگر جامعه از وضعیت بحرانی انرژی آگاه نشود، همراهی نخواهد کرد. اگر سیاستگذار از فریاد صنعت غافل بماند، سکوت امروز، صدای شکست فرداست.